اسعد رشیدی
وقتی انسان ها از تنهایی می نالند، منظورشان این نیست که اطرافشان خلوت است؛ تنهایی این است که هیچکس نمی فهمد چه می گویند…
«ایزایا برلین «
همهی بارانهای جهان را
تاب آوردم
با دانههای درشت و تلخاشان،
آوای شُرشُرشان
ضربآهنگ شگرفاشان
بر بام خانههای شهری
پنهان به مهی سنگین را شنیدهام.
هنوز، اما
در خاطرم مانده است،
بارشِ بارانِ سَبُکی
که از چال گونه و لبهای داغت
برمیگذشت
تا جوانهای زاده شود،
برگی به آفتاب لبخند زند.
بارانِ تنهایی را
چگونه تاب آورم!
به هنگامیکه
خیس میکند
همهی جان و تنم را.
٢/۴/٢٠٢١
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر