۱۶.۱۱.۹۷

وای بحال ما



اسعد رشیدی
سروکلەی دوست گرامی‌پایە‌ام دوبارە و در سال نو ٢٠١٩ پیدا شد ـ  با کُلی
گلایە و صد البتە بە قول خودش "نقد"
ـ خب حرف حسابت چی هست!
سر گِرد، سنگین وازتە‌تراشیدە‌اش کە بی‌شباهت نیست بە فیلسوف شعرستیز یونانی قبل از میلاد بە چپ وراست تکان می‌خورد، پاهای لاغر و استخوانیش را رویهم می‌اندازد، پنجە‌های هردودست را روی زانوهایش کە قدری هم می لرزد گره می زند و نگاهش را از ورای پنجرە‌ی کوچک اتاق مُحقرم می‌‌دوزد بە گلدانە‌های برفی کە با وقار و در آرامش بر زمین می‌نشینند ـ آە ژرفی می‌کشد کە انگار هزار سال در سینە پنهان کرده باشد:
ـ پنداری مردم و حکومت شبیە هم‌اند!
ـ چطور مگە؟
ـ هرتقی بە‌توقی بخورە، حکومت میگە مقصر شیطان بزرگە!
ـ خُب شاید...
وسط حرفم می‌دود، سیگارنیمە تمامش را با غیظ در جاسیگاری لە می‌کند
 ـ هر بلائی هم کە از آسمان نازل بشە ملت گناهش را میندازە گردن حکومت  صورتش را بە ‌تندی از پنجرە می‌گیرد و انگشت اشارە‌اش را با خشم رو بە من تکان می‌دهد.
ـ یعنی می‌فرمائی ملتی در این خراب شدە زندگی نمی‌کنە! نە اخلاقی نە مسئولیتی متوجە ملت نیست ...
ـ بهرحال مسئولیت حکومت بیشترە...
ـ قبول؛ اما وای بحال حکومت و ملتی کە تواًمان از خود سلب مسئولیت کردە باشند!
٣/٠٢/٢٠١٩
    
  

    
  

هیچ نظری موجود نیست: