۹.۱۱.۹۶

ماه


اسعد رشیدی

برای دختران گُل و آفتاب ڕۆژئاوا
ماه شاهد است
وقتی می‌لغزد بر لبانت
رود آرام و جاری خنده‌ای
دانه‌ها قد‌می‌کشند،
برگها به‌رقص درمی‌آیند و
درخت کُهنسالِ همسایه‌ جوان می‌شود...
ماه گواهی می‌دهد
وقتی تو اشک می‌ریزی
چگونه شانه‌های من می‌لرزند
چگونه گۆرانی * در گلویم می‌شکند.
ماه شهادت داده است
که بی‌لبخندت
زمان از رفتن باز مانده است...
گۆرانی* = ترانه
٢٨/١/٢٠١٨

هیچ نظری موجود نیست: